سخنران معروفی بود.
اتفاقا قبل از ورود به مسجد او و همراهانش را دیدم که از اتوموبیل و نه اسب و قاطر و شتر پیاده شدند و به سمت مسجد حرکت میکردند.
و پروزکتر تصویر او را نشان می داد در حالی که لباس رسمی پوشیده بود نه لباسی دستباف از پشم و موی حیوانات!
و در دستش یک گوشی هوشمند بود نه کبوتر نامه رسان!
و صدایش با میکروفون جلویش به ما می رسید نه با فریاد خودش.
و در خودرویش حتما بنزین می ریزد نه ذغال سنگ!
و خانه اش حتما کولر دارد نه باد بزن!
و برای گرما حتما سیستم گرمایشی مجهزی دارد نه کرسی قدیمی!
و دندانش وقتی خراب می شود ایمپلنت می کند و هرگز با سبزه های قدیمی تلاش در بهبودش ندارد.
و برای نقل و انتقال پول از کارت های هوشمند بهره می برد نه دینار و درهم های ضرب شده در ضراب خانه!
و هزاران مثال دیگر.
من قبول دارم که علوم جدید به نوعی بیراهه هایی هستند که نیاز به سامان دهی دارند و دین مبین اسلام است که بشریت را در هر عصری و در هر شرایطی سامان می دهد و واحد می سازد به صراط مستقیمی که انتهایش خداست.
اما این نوع افراط ها در چشم بر هم زدنی جوان مهندس و پزشک را از مسجد که خانه ی خداست دور می کند و خون شهدای فنی و مهندسی و پزشکی را پایمال می کند.
دست نوشته های یک م-شیمی...برچسب : نویسنده : tavakkol58o بازدید : 193