واژه های خالی تیرماه سخن ها دارند و تو سکوت می کنی
واژه های خالی به تو نگاه می کنند و تو آن ها را نمی بینی. مدت هاست که از دیدگانت محوشان کرده ای. در همان هوای مه آلود، در مه رهایشان کرده ای.
و واژه ها در بی خبری تمام به سوی تو روان می شوند در حالی که چیزی نمی گذرد از تندی ضرباتشان.
واژه های خالی شده که همه چیز را تهی کردند. همه چیز را. حتی آخرین کوزه ها را هم بر شوره زار ریختند تا هرگز قطره ی آبی به چشمان همیشه منتظر تو نرسد! قطره ی آبی به صاحب تمام باران های آبان. و نرسید!
واژه های خالی شده به سوی تو سرازیر می شوند و تو مثل همیشه سکوت می کنی و اینبار آرام تر از همیشه. ساکت تر از همیشه.
واژه های خالی شده به سویت روان می شوند و تو آرام و ساکت تنها می شنوی و تمام آرامش آبان را، آن باران های تند دوست داشتنی را، آن همنوایی با آسمان را، مرور می کنی و در سکوت واژه های خالی شده را به حال خودشان رها می کنی...
برچسب : کویر, نویسنده : tavakkol58o بازدید : 182